آرینآرین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

آرین کوچولوی مریم ووحید

خاطره ای از بارداری

خوشکل مامانی امروز رفتم دکتر وتاریخ زایمان رو تعیین کردم ٦روز دیگه من میشم مامان تو! امیدوارم لیاقتت تو گل کوچولو رو داشته باشم یادمه دفعه قبل که دکتررفتم بخاطر مشکلی که داشتم دکتر میخواست صدای قلب کوچولوی تو رو بشنوه که ببینه خدای نکرده مشکلی نیست خلاصه وقتی گوشی رو گذاشت روی دل مامانی و صدای بلندگورو زیاد میکرد هرچی دنبال قلب کوچولوت میگشت انگارنبودی خیلی نگرانت شدم یه دفعه ای دکتر لبخند زد و گفت چه بچه مهربونی داری خودشو کشید به سمت گوشی تا صدای قلبش رو گوش کنیم وقتی صدای قلب مهربونتو شنیدم خدارو صدهزارمرتبه شکرکردم و این مهربونی تو باعث شد مهرت بیشتروبیشتر به دلم بشینه..خوشکل مامانی باید ٦روز دیگه به این دنیا قدم بگذاری و بشی د...
8 آذر 1392

انتظار

مینویسم برای تو گل کوچولوی خودم که ٨ماه میشه که تو وجود من شکفتی ...هرروز تقویم رو نگاه میکنم و دوست دارم زودتر هفته ها بگذرند تا تو گل کوچولو رو بغل کنم..همیشه بزگترین و شیرینترین آرزوم مادرشدن بود وهست...گل زیبای زندگی من دعا میکنم از این روزها زودتر عبور کنم تا تو را زودتر تو آغوشم بگیرم ..حتی بیخوابیهایی که قراره واسه نیازهای تو بکشم رو دوست دارم فقط میخوام تو همیشه کنارم باشی ...عشق من میدونم با اومدنت به زندگیمون رنگ و عشق خدایی می بخشی..خداوندا ممنونم از اینکه لذت مادر شدن را میخواهی به من ببخشی خداوندا بابت همه نعمتهات و این هدیه آسمونی که قراره بهمون بدی متشکریم ..
6 آبان 1392