34ماهگی عشقم
ماهی که گذشت تولد مامان مریم هم بود واینم دست خوشکل کوچولوی آرین که عکس رو قشنگتر کرده خیلی خوش گذشت ............با رادین و دایی و زن دایی و مامان بزرگ و بابابزرگ شب خوبی بود ....... آرین اخمو میشود ............................یه روز خوب درباغ سالار با خانواده همسر و خانواده خودم که متاسفانه آقا آرین تا چشمش به نوشابه افتاد اصلا نهارنخورد و فقط نوشابه میل فرمودندو منم اونروز آزاد گذاشتمش ولی حرص میخوردم که نهار نمیخوره چون فقط جوابش نه! بودودر آخر هم بداخلاق شده بودو گریه میکردوقهر میکرد (به نظرم دل درد شد) ولی خلاصه درکل فاکتور بگیریم از این مسایل جمعه بسیار خوبی بود.................................................................
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی